چی شد کشمونی شدم؟
خب راستشو بخاین من ادم بلند پروازی بودم سالهای دور بین سال ۸۶تا۸۷ من تهران زندگی کردم و تو نتورک بودم ،اونجا بود که زندگی من جوری دیگه رقم خورد بعد اومدن از اونجا رفتم سربازی،و بعد اتمامش دنبال کار بودم یه پروژه نشت یابی آب تو ابرکوه یزد رو انجام دادم و اومدم تایباد یه سوپر مارکت زدم در کنار سوپری با سینا که روبروی مغازم اهن فروشی داشت دوست شدم و کم کم روی اوردم به زنبورداری که داداشم داشت ،از زمانی که سوپر مارکت زدم دنبال یه کار درست درمون و تولید بودم رفتم تو سال ۹۰ شرکت بسته بندی مواد غذایی به ثبت رسوندم با اینکه همه مخالف بودن ولی من کار خودمو میکردم ...خب قرار بود بهم وام بدن که ندادن و شرکت موند رو دستم ،کم کم سوپر رو جمع کردم و زدم به زنبورداری یعنی سوپر رو جمع کرده بودم ورشکست شده بودم ولی رویای شرکت و تولیدی و استفاده از محصولات و فراورهایی که نو منطقمون میشه انجام داد تو سرم بود ،زنبورداری زدم و چند سال ضرر کردم بخاطر نداشتن تجربه و از یه طرف در گیر رابطه عاطفی بودم که منجر به جدایی شد و من رو، رو به نابودی بود ...
سه سال افسردگی و تحت روانپزشک و قرص و قرص و قرص...
بعد سه سال به خودم اومدم و زدم به سفر و کوله گردی ،دوتارمو کوک کردم و دنیا جدید ساختم همه چی دست به دست هم داد تا من بلند بشم دوباره و از یه طرف تو اینستا کشمون رو دیدم ،کاری که محمد داشت انجام میداد و رویای من بود خوب ذوق زدم و خواستم کمکی کنم هم به رشد خودم و هم کشمون چون کسی دیگه داشت رویای منو انجام میداد پس باید کمک میکردم و اینجوری شد که اونجوری شد و من شدم کشمونی
خوش اومدم به کشمون🤪🤪